جدول جو
جدول جو

معنی مغبون کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مغبون کردن
زیان زدن، ضرر زدن، زیان دیده کردن، خسارت دیدن، گول زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
زندانی کردن حبس کردن زندانی کردن: او را بگرفتند و محبوس کردند
فرهنگ لغت هوشیار
به خاک سپردن، نهان کردن: زیر خاک زیر خاک کردن در گور نهادن جسد: بعد ازان درمان چشمش چون کنم زنده خود را زین مگر مدفون کنم. (مثنوی)، در زیر خاک پنهان کردن گنجینه و غیره: خزانه لالی و جواهر غیب را در این دریا مدفون کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربوط کردن
تصویر مربوط کردن
ربط دادن وابسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدهون کردن
تصویر مدهون کردن
چرب کردن، پوست پیراستن چرب کردن روغن مالیدن، دباغی کردن (پوست)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشحون کردن
تصویر مشحون کردن
انباشتن آگندن آکندن پر کردن پرکردن انباشتن
فرهنگ لغت هوشیار
مضبوط داشتن بنگرید به مضبوط داشتن (مصدد) مضبوط داشتن: جناح معدلت بر سر جهانیان مبسوط گردانیده واطراف ممالک خراسان وعراق را مضبوط کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغلوب کردن
تصویر مغلوب کردن
شکست دادن پیروز گشتن شکست دادن چیره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغشوش کردن
تصویر مغشوش کردن
شوفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغرور کردن
تصویر مغرور کردن
فریب دادن، خود خواه کردن گول زدن فریفتن، متکبر کردن: (الا ای یوسف مصری، که کردت سلطنت - پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی ک) (حافظ. 307)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتون کردن
تصویر مفتون کردن
ویا پانیدن شیفته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقبول کردن
تصویر مقبول کردن
پذیرفته گرداندن پذرفتار گشتن، خوشایند ساختن مقبول گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقرون کردن
تصویر مقرون کردن
نزدیک کردن بهم پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
واداشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مدفون کردن
تصویر مدفون کردن
به خاک سپردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
Subject, Constrain, Oblige
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
Endear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
Maroon
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
achterlaten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
обмежувати , змушувати , підкоряти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
закохати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
залишити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
ограничивать , заставлять , подчинять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
привязать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
бросить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
przypodobać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
ograniczać, zmuszać, poddawać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
porzucić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
zurücklassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
einschränken, zwingen, unterwerfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
verfallen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجبور کردن
تصویر مجبور کردن
restringir, obrigar, sujeitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
encantar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محبوس کردن
تصویر محبوس کردن
abandonar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از محبوب کردن
تصویر محبوب کردن
geliefd maken
دیکشنری فارسی به هلندی